- ذی حیاه
- جاندار جانور
معنی ذی حیاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای حیات جاندار جانور
دارای حیات، زنده، جاندار
ذی حیات: جاندار
ذیقیمت: ارزنده
بستاخ گستاخ
صاحب جاه و مقام خداوندشان و شوکت
بی شرم، بی آزرم، گستاخ
صاحب جاه و مقام، دارای قدر، شرف و منزلت
Indecent
неприличный
unanständig
непристойний
nieprzyzwoity
indecente
indecente
indecente
indécent
onfatsoenlijk
ไม่เหมาะสม
tidak sopan
فاحشٌ
अशिष्ट
לא הולם
edebe aykırı
kashfa
অশ্লীল
بے حیاء